مریم ضیغمی
در مقطعی برای روزنامه های مختلف گزارش تهیه می کرد. هنرهای مختلفی دارد؛ از مکرمه بافی و گل سازی گرفته تا شمع سازی. خیلی اتفاقی وقتی در غرفه صنایع دستی نمایشگاهی مشغول به کار بوده، صدا و سیما با او مصاحبه می کند و پس از آن پایش به عرصه بازیگری باز می شود. «هما خاکپاش» مربی شناست و کتاب نوشته و به زبان انگلیسی تسلط دارد. شاگرد «آرش معیریان» در گریم هم بوده است. خاکپاش که به خراسان شمالی سفر کرده بود چند ساعتی مهمان ما در تحریریه روزنامه «خراسان شمالی» شد که حاصل گفت و گوی ما را با این بازیگر در ادامه می خوانید.
دستاورد سفرتان به خراسان شمالی چه بود؟
همیشه هدفم حمایت از شهرهای محروم است و تا جایی که بتوانم حاصل 27 سال زندگی هنری ام را به مردم ایران عزیزم منتقل می کنم.
هنرمند هرگز نمی تواند بیکار باشد. متاسفانه ما هنرمندانی داریم که خانه نشین شده اند. برخی مانند من در سینما و تلویزیون پر کار بودند و پشت سر هم در سریال و فیلم بازی می کردند. اکنون سینما راکد نیست بلکه باند بازی، نقش فروشی و... سبب شده به ما نقش ندهند و مجبورم به فعالیت ام در بخش هنری به گونه ای دیگر ادامه دهم.
من لیدر بین المللی هم هستم و با مسئولان صحبت کردم برای آشنایی مردم ایران با این منطقه زیبا توریست بیاورم. البته حضور توریست در گرمه و جاجرم، مستلزم فراهم کردن زیرساخت هایی همچون محل اسکان، ساخت هتل، رستوران، کافی شاپ و بازسازی آثار تاریخی است. استان خراسان شمالی انسان های نابغه با سطح فکر بالایی دارد که نیازمند کشف، مطرح و معرفی شدن هستند تا استعدادیابی شوند و پرورش پیدا کنند.
من دو فیلم نامه ام به ثبت رسیده است که با بخشدار و رئیس ارشاد گرمه جلساتی داشتیم و صحبت هایی کردیم و از فیلم نامه ها خوش شان آمد و ان شاءا... با مشارکت آن ها و جذب حامی مالی فیلم هایم را در این استان می سازم. برگزاری کلاس های بازیگری در گرمه تحت نظر اداره فرهنگ و ارشاد این شهر قطعی شده و قرار است اطلاع رسانی کنند. من از بین هنرجویان بازیگران فیلم ام را در کنار تیم حرفه ای انتخاب می کنم. نتیجه تجربیاتم را در کتابی نوشته ام تا به صورت جزوه در آموزشگاه ها و رسانه ها و کلاس های بازیگری تدریس شود.
چه سالی مقابل دوربین بازی کردید؟
خیلی اتفاقی بود. من 12 سال عضو وزارت کار بودم و صنایع دستی کار می کردم. در نمایشگاه های مختلف غرفه داشتم و مکرمه بافی می کردم. یک روز از سوی صدا و سیما با من مصاحبه کردند البته چند مرتبه در گذشته اتفاق افتاده بود که مصاحبه کرده بودند اما پخش نشده بود اما این بار قول دادند و پخش کردند.
چون من خیلی خوب حرف می زدم و بیان خوبی داشتم فردای آن روز از سازمان صدا و سیما پیشنهاد بازی به من دادند و پذیرفتم. اولین بازی من با «مجید قناد» در «از خانه تا مدرسه» بود. البته ناگفته نماند که آن زمان در شبکه دو برنامه آموزشی داشتم و صنایع دستی، گل و شمع سازی و دیگر هنرها را در برنامه «بیکار نمی توان نشست» آموزش می دادم.
با وجود صدای خوب تان چرا از آن در دوبله بهره نبردید؟
سازمان سوره برنامه «بیکار نمی توان نشست» را دیده بود و از حوزه هنری به من پیشنهاد دادند که وارد حرفه دوبله شوم و با آن ها همکاری کنم. من در سریال «خاله سارا» به جای خودم صحبت کردم. چند سال به دلیل کمبود دوبلور با آن ها همکاری کردم تا این که دیگر دوبلورها من بازیگر را نپذیرفتند.
چرا حضورتان در سینما کم رنگ شده است؟
اولین فیلم سینمایی ام را 5 سال بعد از شروع کارم در این حرفه با نام «سفر» بازی کردم. ورود به سینما خیلی سخت است و بازیگرانی داشتیم که 20 سال بود از تلویزیون نتوانسته بودند به سینما بروند. اکنون سینما متری شده است. به تازگی به نام تله فیلم با ما قرارداد می بندند اما بعد مجوز سینمایی می گیرند و اکران می کنند یا نقش می فروشند.
شما حدود سه دهه است که در این حرفه کار می کنید؛ بهترین کارتان کدام بوده است؟
بازی ام در نقش همسر امپراتور در سریال «مردان آنجلس» را دوست دارم. این سریال بین المللی شد. «دنیای وارونه» را هم دوست داشتم.
آینده جوانان علاقه مند به حرفه بازیگری را چگونه می بینید؟
دست خودشان است. از شاگردی شهرستانی تست گرفتم و به او گفتم: «به درد بازیگری نمی خوری، بیخودی پول خرج نکن».
سینما، سی نما و سی چهره و سی هزار شغل در کنارش دارد. او خود را در شاخه ای دیگر محک زد. 5 سال بعد سر صحنه سریال «داوطلب» او را دیدم که گفت برنامه ریز و دستیار کارگردان موفقی شده است.
فرزندان تان به کار هنری علاقه مند نیستند؟
من 4 فرزند دارم. فرزند کوچکم که پسر است در کودکی در سریال «مردان آنجلس» نقش پسرم را و در چند فیلم دیگر هم بازی کرد. پسر دیگرم با جراح زبردست پروفسور سمیعی در آنکارا همکاری می کند و اکنون در حال تحصیل برای فوق تخصص جراحی مغز است.
شنیده ام در گذشته در روزنامه ها قلم می زدید؟
بله. من در دوران جوانی همزمان با بازیگری کار رسانه ای انجام می دادم و برای باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می گرفتم. همچنین با برخی نشریات همکاری داشتم. وقتی دیدم آن ها دستمزدی پرداخت نمی کنند به این حرفه ادامه ندادم.
با توجه به این که پیش کسوتان ما بیکار و خانه نشین شده اند چقدر نیاز است از تجربه های آن ها بهره برد؟
باید بگویم اگر پیش کسوتان را سر صحنه نمی برید و به آن ها نقش نمی دهید حداقل ماهی یک بار به همراه خبرنگاران به دیدارشان بروید و با یک شاخه گل خوشحال شان کنید.
هنرمند با احساس و زود رنج است و زود می شکند و حتی یک مصاحبه و شاخه گل خوشحالش می کند. تجربیاتی که آن ها دارند یک آماتور ندارد و باید از دانش آن ها در بخش آموزش استفاده کرد.