در گفت و گو با «سیروس حسن پور» مطرح شد:
تعداد بازدید : 295
نقاط بکر خراسان شمالی برای ساخت فیلم و سریال
همه چیز درباره «بازی نقاب ها»
مریم ضیغمی- «سیروس حسن پور» حدود یک دهه پیش داور جشنواره فیلم کوتاه انجمن سینمای جوان بود و مهمان ما بجنوردی ها شد. کارگردان سریال «بازی نقاب ها» دانش آموخته مرکز اسلامی آموزش فیلم سازی است .او بازی مقابل دوربین را از دوران کودکی، زمانی که شاگرد «بهرام بیضایی» و زنده یاد «عباس کیارستمی» بود، آغاز و سپس دستیار کارگردانی را تجربه کرد. او با ساخت فیلم های کوتاه «غاز مهاجر»، «کلاس اول» و «رضایت نامه» جوایز متعددی را کسب کرد. این شب ها سریال «بازی نقاب ها» از شبکه دوم سیما مهمان خانه مردم است. به بهانه کارگردانی این سریال با این کارگردان خونگرم و کاربلد همکلام شدیم تا از شرایط تولید اثرش بیشتر بدانیم.
شما به تولید اثر در فضای بومی علاقه دارید و این موضوع در آثارتان مشهود است. چه شد که راوی قصه دو طایفه ترکمن شدید؟
واقعیت اش این است که خود قصه باعث شد برای ساخت سریال ترغیب شوم. وقتی فیلم نامه را خواندم خیلی خوشم آمد. بومی و فولکلور بودن من را ترغیب کرد. ساخت این سریال یک آزمون در این ژانر و یک خروج نابه هنگام از ژانر کودک برایم بود که خواستم تجربه کنم.
خواستید خودتان را در ژانر دیگری جز کودک محک بزنید؟
دقیقاً همین طور است. فضای کار در سینمای کودک رونق سابق را ندارد بنابراین ایجاب می کند بر اساس قصه و داستان خوب خودم را در ژانری دیگر محک بزنم. امیدوارم این سریال، خوب از کار درآمده باشد.
شما در سریال تان در کنار بازیگران مطرحی همچون آزیتا حاجیان از بازیگران بومی که به اصطلاح چهره نبودند استفاده کردید. آیا بازی ها همانی از آب درآمد که میخواستید؟
با توجه به حجم سریال و زمان آن تلاش مان را کردیم تا بهترین خروجی را داشته باشیم. یکی از مشکلات ما در این کار این بود که در ترکمن صحرا یا بندر ترکمن بازیگر ترکمن کم بود بنابراین مجبور بودیم تلفیقی از بازیگران تهران با بازیگران و نابازیگران بومی داشته باشیم.
چقدر سعی کردید از توان استان گلستان در زمینه های مختلفی همچون لوکیشن استفاده کنید؟
همکاری های مختلفی از سوی نهادها داشتیم اما تهیه کننده سریال از صفر تا صد هزینه ها از اسکان و اقامت تا خورد و خوراک را بر عهده گرفته بود. مردم خوب بندرترکمن و دیگر اهالی استان گلستان همه جا به ما کمک کردند و روحیه دادند که اتفاق خوبی برای کار بود.
آیا کار در شهرستان ها به دلیل کمبود امکانات و ابزار حرفه ای، سریال سازی را برای شمای کارگردان سخت می کند؟
دقیقا همین طور است. شما تصور کنید گروهی 20 تا 30 نفره قرار است 8 ماه خارج از تهران فیلم برداری کنند و شرایط کار خیلی سخت است. کار در شهرستان و دور از خانواده، هماهنگ کردن بازیگران و این که کی می آیند و کی وقت دارند، خسته کننده است و کار را سخت می کند.
برخی آثار تولیدی در مراکز استان ها بنا به دلایل مختلف همچون لهجه مورد انتقاد قرار می گیرند به همین منظور چقدر از کارشناس و نویسنده بومی بهره بردید؟
ما در مرحله نگارش فیلم نامه و هم در مرحله تولید، از مشاور، محقق و پژوهشگر بومی استفاده کردیم که در زمینه مسائل منطقه ای و جغرافیایی اطلاعات مبسوطی داشتند و کنار ما بودند. ما واقعاً تلاش مان را کردیم به آن چه مد نظرمان است نزدیک شویم.
البته یک جایی مخاطبان با معیارشان می بینند و قصه پیچیده می شود مثلاً اگر چیزی در درام نمایش می گذاریم آن ها به خودشان می گیرند و معتقدند آن گونه نیستند.
از این گونه سوء تفاهم ها هست اما در مجموع بازتاب ها خوب بودند. اما مسئله، کمتر دیده شدن سریال است.
با وجود سختی کار، علاقه تان را با تولید اثر در شهرستان نشان دادید. اگر از خراسان شمالی پیشنهاد تولید سریال را به شما بدهند، می پذیرید؟
شک نکنید با کمال میل می پذیرم. خراسان شمالی سرزمینی است که نقاط بکر و مناطق زیبایی دارد که هنوز به تصویر کشیده نشده است و برای مردم ایران می تواند جذابیت داشته باشد و اگر موقعیت اش پیش بیاید استقبال می کنم. من در گذشته به عنوان داور جشنواره به بجنورد سفر کردم، فضای خوبی برای کار دارد و خیلی از بجنورد و مناطق اطرافش خوشم آمد. این استان آمادگی تولید یک اثر خوب سینمایی یا سریال را دارد.
شما با «مجید مجیدی» تجربه همکاری در آثاری همچون «باران»، «پدر» و «آواز گنجشک ها» را به عنوان برنامه ریز و دستیار کارگردان داشتید و در فیلم محمد رسول ا...(ص) هم دستیار بودید، با توجه به این که اغلب در ژانر کودک فعالیت دارید مجیدی بر چه اساسی شما را به عنوان دستیارش انتخاب کرد؟
من 18 ماه با پروژه «محمد رسول ا...(ص)» همکاری کردم. مجیدی به کمک نیاز داشت و من تا جایی که از دستم بر می آمد یاری اش کردم. رابطه ما دوستانه بود و به سال های دور که اشاره کردید بر می گردد و هر کاری انجام می داد من در کنارش بودم.
با مرور رزومه کاری تان اسامی فیلم هایی که ساخته اید همچون «دهقان فداکار»، «تصمیم کبری» و «چوپان دروغگو» ناخودآگاه یاد کتاب های درسی می افتیم و حس نوستالژی دارد. چرا به ژانر کودک علاقه مند شدید؟
ریشه در کودکی ام دارد. من عضو کانون پرورش فکری بودم و در دوران کودکی یعنی دهه 40 در فیلم های استادانم بیضایی و کیارستمی بازی می کردم.
چه شد بازیگری را تنها در دهه های 50 و 60 تجربه کردید و ادامه ندادید؟
بیشتر بستگی به شرایط کارگردان هایی داشت که باید من را برای بازی انتخاب می کردند. تا جایی که امکانش بود بازی کردم و از یک مقطعی این امکان به وجود نیامد. خودم هم علاقه مند بودم همین مسیر را ادامه دهم و برای کسب تجربه به سمت کارگردانی رفتم.
در دنیای درون تان چه می گذرد؟
طبیعتاً کودک درونی وجود دارد که همراهم است. خاطرات گذشته ام و آن چه طی و تجربه کرده ام بیشتر اوقات در ذهنم مرور می شود و رنگ قشنگی دارد و همین هاست که سبب می شود آدم انرژی بگیرد و بتواند در هر شرایطی ایستادگی کند و به کارش ادامه دهد.
آرزویی که داشتید تا به حال روی پرده سینما برده اید؟
نسبی است. یک بخش اش اتفاق افتاده و بخشی هنوز مانده است. امیدوارم شرایط مهیا شود تا بتوانم به مسیرم ادامه دهم. آرزویم مقطعی است و اکنون اثری را در پیش تولید دارم که اگر درست اتفاق بیفتد شرایط برای مسیرهای بعدی فراهم خواهد شد.
ناگفته های این گفت و گو.
همه کسانی که درگیر سریال «بازی نقاب ها» بودند از عوامل پشت صحنه گرفته تا جلوی دوربین زحمت کشیدند. همه فراتر از قراردادشان با جان و دل وقت گذاشتند و همکاری کردند و واقعاً لطف شان را فراموش نمی کنم و جا دارد همین جا از تک تک شان تشکر کنم.