علوی
این روزها رفتن به مطب پزشک چندان کار سختی نیست و با یک تماس می توان به راحتی از برخی پزشکان نوبت گرفت و برای ویزیت به آن ها مراجعه کرد البته هنوز هم هستند پزشکانی که برای وقت گرفتن از آن ها باید روزهای متمادی منتظر ماند اما در روزگاران قدیم قضیه طور دیگری بود. مردم آن روزها که سختی های زیادی را در نبود امکانات مختلف متحمل می شدند برای درمان بیماری های شان با مشکلات زیادی رو به رو بودند.
روزهای سرد پاییز آن سال ها وقتی با سوز و سرمایش از راه می رسید، بروز برخی بیماری ها مانند سرماخوردگی را به دنبال داشت و بیشتر بچه ها که ضعیف تر بودند گرفتار آن می شدند و مادران ناچار بودند با ترفندهای خاص به درمان به موقع آن ها بپردازند تا مبادا به گفته خودشان سینه پهلو کنند و عفونت در بدن شان باقی بماند. آن روزها از داروخانه هایی که در هر محله ای یافت میشود خبری نبود تا شال و کلاه کنید و به چند کوچه یا خیابان بالاتر بروید و شربت یا داروی مسکنی بخرید.
آن موقع ها بساط دم کرده های قدیمی به راه می افتاد و مادران خوش ذوق و همیشه نگران برای مراقبت از دلبندان شان کتری آب را روی والرهای قدیمی می گذاشتند و در قوری دم نوش درست می کردند و به کودکان شان چندین مرتبه می خوراندند تا بهبود یابند.
البته ناگفته نماند که طبیب ها یا حکیم هایی هم در زمان قدیم بودند که به طور تجربی طبابت می کردند و تا جایی که دانش شان قد می داد، دردهای مردم را دوا می کردند. حکیم باشی های قدیمی در شهر معروف بودند و مردم خانه های شان را دیده بودند و هر زمانی که برای شان مشکلی پیش می آمد راه خانه آن ها را در پیش می گرفتند.
یکی از شهروندان کهنسال بجنوردی می گوید: زمان قدیم از دکتر، دوا و داروخانه خبری نبود و مردم وقتی بیمار می شدند نمی دانستند چه کار باید انجام دهند. نزدیکان و آشنایان توصیه ای به او می کردند و هر یک پیشنهادی می دادند تا میوه یا دم کرده ای خاص بخورد و در بیشتر مواقع بیماری فرد درمان نمی شد و ادامه می یافت یا مشکلات جدی تری برایش ایجاد می شد.
«تقی ضیغمی» 65 ساله هنوز هم خاطرات آن روزهای دکتر رفتن در بجنورد را در ذهن دارد و می گوید: آن موقع ها وقتی مریض می شدیم به مطب دکتر«حکیم شفایی» واقع در سبزه میدان کنونی که داخل کوچه ای باریک بود، می رفتیم . وی ادامه می دهد: آن موقع ها دکتر و داروخانه به تعداد زیاد نبود و بیشتر مردم زمانی که مریض می شدند به همین دکتر مراجعه می کردند. البته زمانی که دوران نوجوانی را سپری می کردم یکی، دو داروخانه در بجنورد دایر شده بود که نخستین آن ها «گرایلی» بود و پس از آن داروخانه «آریا» و یک داروخانه دیگر در پاساژ توسلی دایر شد.
وی با بیان این که در زمان قدیم مردم تغذیه مناسبی داشتند و از مواد طبیعی استفاده می کردند و کمتر مریض می شدند، اظهارمی کند: آن موقع میزان مراجعه مردم به پزشک بسیار کم بود و کمتر مریض می شدند.
بعضی وقت ها بیمارانی از شهر یا روستاهای اطراف به پزشک مراجعه می کردند. وی از پزشک دیگری به نام دکتر «مومنیان» هم یاد می کند که بین میدان شهید کنونی و چهارراه مخابرات مطب داشت. وی اعلام می کند: پزشکان آن موقع اگر متوجه می شدند بیماری توان پرداخت هزینه های مطب و داروهایش را ندارد همراه با او به داروخانه می رفتند یا نامه ای برای متصدی داروخانه می نوشتند و خودشان هزینه دارو را پرداخت می کردند. وی می افزاید: حتی به خاطر دارم برخی اوقات که بعضی از افراد به شدت بیمار می شدند و توان رفتن به مطب پزشک را نداشتند اطرافیان آن ها به مطب پزشک مراجعه می کردند و از او می خواستند به منزل شان برود و بیمارشان را ویزیت کند. زمانی که پزشک به منزل بیمار می رفت و متوجه می شد که توانایی مالی ندارد پولی به عنوان حق القدم دریافت نمی کرد حتی گاهی اوقات به آن خانواده می گفت فردی را همراه وی به داروخانه بفرستند، سپس داروهای بیمار را تهیه و هزینه آن ها را پرداخت می کرد و داروها را به دست همراه بیمار می داد.
یکی دیگر از شهروندان هم خاطرنشان می کند: آن موقع ها وقتی فرزندانم بیمار می شدند آن ها را نزد «حکیم شفایی» می بردم . بانو «تقوی» که اکنون 72 سال دارد، خاطرنشان می کند: البته آن روزها مانند اکنون نبود که با کوچک ترین نشانه های بیماری به پزشک مراجعه کنیم زیرا مردم اعتقاد چندانی به این گونه مسائل نداشتند و سعی می کردند با خوددرمانی و استفاده از داروهای گیاهی مشکل را برطرف کنند.یک پژوهشگر فرهنگ عامه هم بیان می کند: در شهرمان بجنورد، مرحوم دکتر «نظم الاطبا»، دکتر «اسماعیل» و فرزندش دکتر «حسین سامی راد» از اولین پزشکان بودند که پس از دانش آموختگی از «دارالفنون» به طبابت همشهریان شان پرداختند.
«احسان حصاری مقدم» ادامه می دهد: دکتر «کاظم زاده» هم از جمله افرادی بود که بعد از تحصیل در فرانسه و تهران، زادگاهش را برای ادامه کار پزشکی انتخاب کرد.
وی اظهارمی کند: برادران «وثوق» هم جزو تحصیل کردگانی بودند که شاید پیش از دهه 20 کمر همت برای کمک به همنوعان شان در زادگاه شان بستند و شب و روز، دستان پر مهرشان، کمک حال بیماران بود. مادران هراسان و گریان، از هر نقطه ای، خودشان را پای پیاده یا با درشکه به «سبزه میدان» می رساندند و بدون توجه به زمان، نیمه شب یا پیش از طلوع آفتاب، مشت بر در می کوبیدند و دکتر را بیدار می کردند.
به گفته وی دواخانه «وثوق»، اولین مجموعه پزشکی آن سال ها بود که به همت «کلوه آقا تقی وثوق» در سبزه میدان که پیشتر عطاری و دارو سازی می کرد، بنا شد و تا سال ها با ساخت دارو، به مداوای بیماران پرداخت و در این مسیر انسانی، یکی از فرزندان جوان خود را تنها به سبب استفاده اشتباه از دارو، از دست داد.
وی می افزاید: چند سال بعد که پسرانش با نام های «نصرا...»، «عزیزا...» و «قدرت ا...» وثوق، موفق به گرفتن مدرک پزشکی شان شدند، به یاری پدر شتافتند و به دواخانه وثوق رونق بخشیدند و سال ها بعد، داروخانه وثوق، به نبش پاساژ توسلیان انتقال یافت.
وی خاطرنشان می کند: چندی بعد دکتر «پورهاشمی» هم به این مجموعه پیوست که از خدمات شایان وی، رسیدگی به وضعیت بهداشتی مدارس بجنورد بود که در بازدیدهای دوره ای، تک تک دانش آموزان را معاینه می کرد اما چندی بعد در سال 1342 به نمایندگی از مردم بجنورد به مجلس شورای ملی رفت.
این پژوهشگر اظهار می کند: زنده یادان «کربلایی اسد ا...» و حاج «بَی لَر» (بیگلر) در همان سال ها و در دو سوی شهر، از جمله مردان کارآزموده و خوشنامی بودند که کار پزشکان ارتوپد امروزی را تمام و کمال انجام می دادند.وی اضافه می کند: البته آن موقع ها در هر کوی و محله ای، گاهی مادر بزرگ های مهربان دستی بر این کار داشتند و تنها مرهم برای مداوای دست و پای ضرب دیده و شکسته، ضِمَه یِمِرتَه (ضماد، تخم مرغ) بود که با تکه پارچه ای، آن را می بستند.
پزشکان بجنوردی
«محسن حکیم شفایی» فرزند دکتر«حکیم شفایی» متولد سال ١٣١١ در بجنورد، کارمند بهداری و بیمارستان، کمک یار جراح و مسئول امور بیهوشی در اتاق عمل بود که همه خدمات مربوط به امور بیماران در بیمارستان به خصوص خدمات بیهوشی را انجام داده است.
وی به گفته خودش در سال ١٣٣٨ به استخدام اداره کل بهداری بجنورد درآمد. تقریبا در همان زمان بخش جراحی بیمارستان مفخم افتتاح شد و در اتاق عمل با یکی از جراحان به نام مشغول به کار شد و پس از گذراندن دوره های آموزشی مسئول امور بیهوشی در اتاق عمل شد. زمانی که با او تماس می گیریم تا درباره آن زمان ها برای مان صحبت کند، می گوید که اطلاعاتی از وی در دانشگاه علوم پزشکی کنونی موجود است که طبق آن اسناد، در سال ١٣٤٨ از طریق اداره بهداری بجنورد برای گذراندن دوره تکمیلی آموزش و یادگیری رادیولوژی به اداره کل بهداری خراسان در مشهد معرفی شد.
پس از پایان دوره آموزشی، با اهدای حکم و تشویقی از طرف ریاست بیمارستان به اداره بهداری بجنورد معرفی شد و با راه اندازی بخش رادیولوژی به فعالیت خود با دیگر پزشکان ادامه داد.
در همان زمان به دلیل عملکرد منحصر به فرد وی در ارائه خدمات امدادرسانی و کمک های اولیه و رسیدگی به مصدومان در مناطق زلزله زده، مسئولیت اعزام و ارائه خدمات با تجهیزات کامل بر عهده وی قرار گرفت. تزریقات، ختنه، پانسمان، تهیه دارو با استفاده از پودرهای دارویی، استریل کردن وسایل پزشکی با فارسنکه، انجام بیهوشی با دستگاه قدیمی به نام ماسک امبردن از اقدامات وی بوده است.
نخستین داروخانه ها
البته برادر وی «امین حکیم شفایی» هم درباره داروخانه های قدیمی بجنورد بیان می کند: اولین طبیب و داروساز بجنورد مرحوم «محمد مهدی حکیم شفایی» بود که پس از تخریب و غارت مشهد و چپاول کتاب هایش در سال 1263 هجری به دعوت شیخ الشیوخ آیت ا... شیخ محمد تقی بجنوردی به این شهر هجرت می کند و تمام کتاب هایی که چپاول شده بود مجددا با خط زیبایی باز نویسی می کند که اکنون حدود 20 جلد آن موجود است.
وی ادامه می دهد: نظم الاطبا فرزند محمد مهدی حکیم شفایی از بجنورد با تاسیس دارالفنون به منظور تحصیل در رشته طب عازم تهران شد.
وی اظهارمی کند: میرزا «عبدالجواد حکیم شفایی» و پسر عمویش «ملامختار» که چندی در محضرعموی شان «نظم الاطبا» تلمذ کردند، پس از تکمیل اطلاعات پزشکیشان در بجنورد با تاسیس داروخانه به معالجه بیماران پرداختند. به گفته وی داروخانه «ملامختار» در آن زمان جنب کاروانسرای سردار بود و داروخانه «حکیم باشی» در کوچه ای در جنب مسجد انقلاب قرار داشت و «حکیم شفایی» نامیده می شد.
بعد از چندی به مغازه ای که اکنون مدخل صندوق قرض الحسنه خاتم الانبیا(ع) واقع در میدان شهید است انتقال یافت و تا سال 1330 فعال بود.وی از داروخانه های «وثوق»، «عباسیان»، «گرایلی» و «شریفی» نیز نام برد که به مرور در بجنورد دایر شدند و آخرین آن ها داروخانه «آریا» بوده که از سال 1351 تاکنون فعال است.