سن و سال زیادی ندارد اما تجربه تلخی را پشت میله ها در زندان کسب کرده و به قول خودش امروز سرش به سنگ خورده و درس عبرتی برای فردایش شده است. می گوید تمام بدبختی هایی که در آن ها گیر افتاده زیر سر مواد است.
مدتی است به خاطر بدهی در زندان روزگارش را می گذراند و منتظر دست یاری دهنده ای است تا از این چاهی که در آن افتاده بیرون بیاید و افسار زندگی اش را دوباره به دست بگیرد تا از سقوط به دره در امان بماند. در ادامه گفت و گوی خبرنگار ما را با زندانی بدهکار می خوانید.
چه شد که سر از زندان در آوردی؟
سر یک ماجرا بدهی بالا آوردم و به خاطر شکایت شاکی به زندان افتاده ام.
چند وقت است که در زندان هستی؟ مبلغ بدهی ات چقدر است؟
نزدیک به سه هفته است که به خاطر بدهی حدود 10 میلیون تومانی در زندان هستم.
اعتیاد و سابقه کیفری هم داشتی؟
اعتیاد داشتم و سر رفیق بازی در لجنزار مواد غرق شدم. سابقه کیفری ندارم و اولین باری است که زندان را تجربه می کنم و این بدترین تجربه برای هر کسی می تواند باشد.
از ماجرای بدهی ات تعریف کن.
کشاورزی می کردم. البته بیشتر با پدرم بودم و با کمک او از پس تامین مخارج زندگی ام بر می آمدم. بعد از مدت ها بیکاری یکی از دوستانم که قصد فروش لوازم صوتی و نور مجالس اش را داشت از من خواست با قیمت مناسب آن ها را بخرم تا از بیکاری در بیایم.
من قبول کردم و چون زمان خرید پولی در بساط نداشتم با دادن سفته به فروشنده، لوازم را از او خریدم. قرار شد بعد از مدتی پول لوازمش را به او برگردانم. مدتی گذشت اما به خاطر کسادی بازار و نبود مجالس و همچنین زیاد شدن دست در بازار نتوانستم خوب کار کنم. به همان مراسم اندکی هم که می رفتم به زور خرج زندگی ام در می آمد و پولی برای پس انداز به منظور دادن بدهی ام نمی ماند.
این داستان ادامه داشت تا این که چند بار از سوی طلبکارم تهدید به شکایت شدم اما هر بار به او تعهد می دادم بعد از گذشت مدتی طلب اش را بدهم و او از شکایت صرف نظر می کرد. بالاخره نتوانستم بدهی ام را بدهم و او وقتی دید پولی دستش را نمی گیرد از من شکایت کرد و من را به زندان انداخت.
متاهل هستی؟
بله متاهل هستم و یک دختر خردسال دارم که آن ها شرایط سختی را می گذرانند.
تا کی باید در زندان بمانی؟ از جایی کمک گرفته ای؟
تا زمانی که بدهی ام را به شاکی ندهم باید پشت میله ها در زندان بمانم. البته پدرم با وجود این که خودش گرفتار است و کلی بدهی دارد دنبال کارهای من است اما او هم به خاطر خشکسالی های اخیر درآمد کشاورزی به زور کفاف زندگی اش را می دهد و دستش خالی است. بعد از زندانی شدنم ستاد دیه دست به کار شد و قول داد به من کمک کند تا از این مخمصه خارج شوم و از فروپاشی زندگی ام جلوگیری کنم.
خانواده ات بعد از این اتفاق چه کار کردند؟
همسرم به دلیل این که قبل از این ماجرا سختی های زیادی را بابت بیکاری و البته اعتیادم تحمل کرده بود این بار زیر مشکلات زندگی تاب نیاورد و به خانه پدرش رفت و منتظر است تکلیف من مشخص شود تا تصمیم قطعی اش را بگیرد. امیدوارم با کمک ستاد دیه بتوانم طلب شاکی را بدهم و با گرفتن رضایت او از زندان آزاد شوم و تا دیر نشده و همسرم راه دادگاه خانواده را در پیش نگرفته بتوانم زندگی توفان زده ام را به ساحل آرامش برسانم.
فکر می کنی مقصر این ماجرا چه کسی است؟
مقصر اول و آخر این ماجرا خودم هستم زیرادر دوران مجردی ام با وجود تذکرها و تهدیدهای خانواده ام برای دوری از مواد گوشم بدهکار نبود و با رفیق بازی و شرکت در دورهمی های آلوده خودم را گرفتار مواد افیونی کردم و این سرآغاز تمام مشکلاتم شد. اگر در دام اعتیاد گرفتار نمی شدم این قدر تحقیر نمی شدم و با وجود سن کمی که دارم نباید سر از زندان در می آوردم.