من از نقشه شوم همسرم خبر نداشتم و زمانی که خسته از سر کار به خانه برمی گشتم او بسته تریاک را روی طاقچه در مقابلم می گذاشت و از من می خواست برای رفع خستگی از آن استفاده کنم. تقریبا کار هر روز زنم همین بود و در نقش شیطان نمایان می شد و با لحنی به ظاهر دل سوزانه از من می خواست آن را مصرف کنم تا از غم و غصه فارغ شوم.
مرد خسته از دست اندازهای مختلف زمانه که چوب ندانم کاری و البته فریب همسرش را خورده است می گوید: همه چیز از کینه شتری خانواده همسرم شروع شد و ادامه این ماجرا زندگی ام را به پرتگاه کشاند.
ماجرا از این قرار بود که برادرم قبل از ازدواجم با عمه همسرم ازدواج کرد اما به دلایلی بعد از مدتی به زندگی مشترک شان پایان دادند و از هم جدا شدند و همین موضوع مانند خنجری بر سینه خانواده همسرم فرود آمده بود و آن ها منتظر فرصتی بودند تا تلافی کنند و از بد روزگار قرعه به نام من افتاد. مرد بی خبر از همه جا که صد دل عاشق همسرش شده بود به خواستگاری او (برادرزاده همسر سابق برادرش) می رود و خیلی زود جواب و زندگی مشترک شان شکل می گیرد.
او می گوید: بعد از ازدواج خیلی تلاش کردم که یک زندگی ایده آل برای همسرم بسازم و همین کار را هم کردم. صبح تا پاسی از شب با موتور سه چرخی که داشتم بار حمل می کردم و از این بابت پول خوبی به دست می آوردم.
روزگار بر وفق مرادم بود و خانه و آن چه که نیاز یک خانواده بود برای همسر و سه فرزندم فراهم کردم. زمانی که مرد خانواده سخت در پی تامین مخارج زندگی بود زن در مقابل با تحریک خانواده اش در تدارک یک نقشه حساب شده برای ساقط کردن زندگی همسرش و صد البته خودش بود و با تیشه آرام آرام به ریشه زندگی شان می زد.
مرد فریب خورده که هر از گاهی آهی از ته دل می کشد تعریف می کند: زمانی که خسته از سر کار به خانه برمی گشتم همسرم بسته تریاک را روی طاقچه مقابلم می گذاشت و از من می خواست برای رفع خستگی از آن استفاده کنم.
تقریبا کار هر روز زنم همین بود و در نقش شیطان نمایان می شد و با لحنی به ظاهر دل سوزانه از من می خواست آن را مصرف کنم تا از غم و غصه فارغ شوم. مرد خوش خیال که فکر می کرد همسرش از سر عشق و علاقه زیاد چنین بساطی را هر روز برایش فراهم می کند مو به مو دستورات شریک زندگی اش را انجام می داد تا این که بالاخره در دام اعتیاد گرفتار می شود و کم کم پازل رویای همسر و خانواده اش را تکمیل می کند. او می گوید: وقتی در دام اعتیاد اسیر شدم رفته رفته هیبت ام را از دست دادم و در سراشیبی افتادم. همسرم بعد از اعتیادم سوار بر اسب زین کرده کینه اش شد و مدام با چرب زبانی از من تعریف می کرد و از صحبت های زن های همسایه که از من تعریف می کردند می گفت. نقشه های همسرم حساب شده بود و هر بار که مواد مصرف می کردم خواسته هایش را از من طلب می کرد، اول حسابم را خالی کرد و روزی اصل ماجرا را وسط کشید. روزی حین مصرف مواد که از خود بی خود شده بودم همسرم شروع به تعریف و تمجید من از زبان زن های همسایه کرد و یک کاغذ جلوی من گذاشت و درخواست کرد خانه را به نامش کنم. وقتی از همسرم پرسیدم که چه باید در کاغذ بنویسم با لحنی مهربان به من گفت خانه را به اسم او قولنامه کنم تا سری در سرها بین فامیل و همسایه ها در بیاورد.
مرد لاغر اندام که تریاک شیره جانش را کشیده بود بدون مقاومت دست به قلم می برد و دارایی اش را به نام همسرش می زند اما نمی داند با این کارش در واقع مهر پایان بر زندگی مشترکش می زند. مرد فریب خورده ادامه می دهد: بعد از قولنامه کردن خانه به نام همسرم او روی دیگرش را نشان داد.
همسرم بلافاصله بعد از این ماجرا به دادگاه رفت و از من شکایت کرد که خانه اش را می خواهد، من هم که به خاطر اعتیاد ذلیل و بی رمق شده بودم کلید خانه را تقدیم او کردم و آواره کوچه و خیابان شدم. تنها دارایی ام یک موتور سه چرخ بود که برایم از این دنیای بی رحم باقی مانده بود. به ناچار روزها با آن بارکشی می کردم و شب ها پشت همان می خوابیدم. در واقع خانه به دوش شده بودم و هر کنج، پستو و گوشه تاریک شهر برایم حکم خانه را داشت و شب در آن جا پناه می گرفتم.
بعد از آوارگی، خانواده و فامیل مانند همسرم پشت به من کردند و من را از خودشان راندند. مرد از همه جا رانده شده نزدیک به دو سال در سرما و گرما پشت موتور سه چرخش روزگار را سر می کند و به نوعی تاوان ندانم کاری گذشته و البته کینه خانواده همسرش را پس می دهد.
البته همسرش که خانه را از چنگ وی در آورده بود آن را می فروشد و بعد از مدتی پول باد آورده به او وفا نمی کند و او مثل شوهرش با سه بچه قد و نیم قد آواره کوچه ها و خرابه ها می شود و در آن ها پناه می گیرد تا به نوعی چوب حیله گری اش را خورده باشد.
مرد تنها و بی یاور درباره گذشته خود می گوید: این قصه غم انگیز و بی خانمانی من مدت زیادی طول کشید تا این که پیغامی از سوی همسرم به واسطه برادرم به من رسید. او به برادرم گفته بود منتظر روزی است که من را داخل جوی آب ببیند و برای زندگی رقت انگیز من فریاد شادی سر دهد. همین حرف چنان من را تکان داد که گویی زلزله ای رخ داد.
برای همین تصمیم گرفتم به کمپ ترک اعتیاد بیایم تا از شر مواد افیونی خلاص شوم. الان پاک شده ام اما بی جا و مکان هستم و به ناچار همچنان در کمپ باید سر کنم تا شاید نور امیدی در دل کسی بتابد و با کمک او بتوانم دوباره یک موتور سه چرخ برای خودم فراهم کنم و دستم جلوی کسی دراز نباشد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به گفته دادستان، 4 انبار احتکار کالای دیگر کشف شد و تعداد انبارهای احتکار کالا به 10 عدد رسید که تنها در یکی از این انبارها 15 هزار کارتن مواد شوینده احتکار شده بود. قبلا دادستان مرکز استان از کشف 6 انبار احتکار کالا و دارو خبر داده (که در شماره دیروز ما درج شد) و گفته بود: اقدامات ویژه ای از سوی دستگاه قضا برای مبارزه با مفسدان اقتصادی و محتکران تدارک دیده شده است که مردم در روزهای آینده شاهد نتایج آن خواهند بود. «یاران» دیروز در گفت و گو با خبرنگار ما افزود: علاوه بر رصد دقیق تیم های بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت و تعزیرات، 2 تیم ویژه وارد عمل شدند و سه شنبه شب 4 انبار را شناسایی و پلمب کردند. این خبر «یاران» که 4 انبار در یک شبانه روز کشف، ضبط و پلمب شد، حکایت از توانایی، تلاش و تدبیر تیم های یاد شده دارد و می توان گفت وعده دادستان درخصوص این که محتکران نخواهند توانست از حلقه قانون و دید مردم فرار کنند در این اقدام مشهود است و نشان می دهد این دفعه بناست مبارزه مقطعی نباشد و تا کشف همه کالاهای احتکار شده عملیات تیم های یاد شده ادامه خواهد داشت. «یاران» در خبر قبلی گفته بود: این کشفیات به برکت حضور مردم و اطلاعاتی که آن ها در اختیار دستگاه های مربوطه گذاشتند انجام شده و باید از مردم به خاطر همکاری های چشمگیرشان تشکر کرد. او گفت: مطمئن ام مردم در این تلاش مقدس همچنان ما را یاری خواهند کرد و محتکران نخواهند توانست این بار از دایره وسیع دید مردم و قانون فرار کنند. «یاران» بیان کرد: یک انبار بزرگ لوازم یک بار مصرف نیز که در شهرک صنعتی به احتکار کالا اقدام کرده بود، کشف شد.
دادستان تاکید کرد: دستور داده شده پلمب کالاهای کشف شده هر چه سریع تر شکسته و وارد بازار شود تا مردم در تنگنا قرار نگیرند و میدان از گران فروشان گرفته شود.در همین حال، رئیس اداره نظارت و بازرسی سازمان صنعت، معدن و تجارت خراسان شمالی گفت: در ادامه بازرسی ها از انبارها و در پی گزارش های مردمی از یک انبار مواد غذایی در بجنورد یک تن کنجد خارجی کشف شد.
«ابراهیمی» افزود: این انبار متعلق به یکی از کسبه است که موجودی انبار خود را که شامل مواد غذایی است در موعد مقرر یعنی پنجم هر ماه به سازمان اعلام می کند که در بازرسی های به عمل آمده توسط بازرسان سازمان صنعت، معدن و تجارت ۴۰ کیسه ۲۵ کیلویی کنجد خارجی مظنون به قاچاق به ارزش ۲۰۰میلیون ریال در بین دیگر اجناس کشف و پس از هماهنگی به اداره آگاهی مرکز استان منتقل شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رشادت های شان کم از شهادت ندارد؛ آنانی که در سال های دفاع مقدس ایستادگی و عزتمندانه مقاومت کردند، رزمندگانی که در سخت ترین شرایط اردوگاه های دشمن بعثی و شکنجه های وحشیانه و خصمانه دشمن پایمردی کردند، برخی های شان زیر شکنجه شربت شهادت نوشیدند و برخی ها سال ها چشم انتظار بازگشت به میهن شدند. این مردان غیور مدافعان نظام و انقلاب هستند؛ یوسف های گمگشته ای که 26 مرداد 1369 بوی پیراهن شان چشمان پدران شان را روشن کرد و به آغوش خانواده های شان بازگشتند. این گزارش روایت سال ها مردانگی و آزادگی و روایت عشق مردان به میهن است.
نمک روی زخم
سیم های خاردار، کانال های حفر شده، خرده شیشه های پهن شده روی زمین، نمک و آب شور و هزاران مورد این گونه، واژه های آشنایی هستند که یکی از آزادگان، سال های زیادی در زمان جنگ تحمیلی با آن ها زندگی کرده است. او که در محل خدمت خود در جبهه های حق علیه باطل، پست دیده بانی داشت، در سال 66 به اسارت گرفته شد و حتی نام او به صلیب سرخ هم اعلام نشد. در سال هایی که طعم تلخ اسارت را تجربه می کرد، پدر و مادر پیرش از موقعیت او خبر نداشتند و همین بی خبری آن ها دوران اسارت را که حدود 3 سال بود، چندین برابر برایش سخت تر کرده بود.
او که تمایلی به ذکر نام خود ندارد، می گوید: نیروهای بعثی به تصور این که می توانم اطلاعات ایرانیان را در اختیارشان بگذارم من را جدا از دیگر اسرا شکنجه می کردند و وقتی مرا زخمی و خون آلود به اردوگاه می بردند نمک بر زخمم می پاشیدند.
وی در بین تمام خاطرات تلخ دوران اسارت و نگرانی از دلواپسی های مادرش، به خاطره شیرین آزادی اش اشاره می کند و می گوید: از آن جایی که سرباز گمنام بودم و کسی از موقعیت من خبر نداشت تصور می کردم عاقبت من، کشته شدن و گمنام باقی ماندن است اما وقتی نامم در فهرست آزادگان اعلام شد سر از پا نمی شناختم و بالاخره پس از حدود 3 سال اسارت که به تصور خانواده ام مفقودالاثر بودم همراه با اولین گروه آزادگان به وطن بازگشتم.
جای پایت هنوز بر خاک جنوب دیده می شود، رد زخم ها بر تن تو که نه بر تن یک کشور مانده است و هر روز از خودگذشتگی ها و رشادت ها را یادآوری می کند، نمک بر زخمت پاشیدند که زبان باز کنی و اسرار مگو را بگویی اما پاره پاره تنت را فدا کردی و هیچ نگفتی، مهر ایثار بر کارنامه خود و یک دنیا عشق پشت سرت داری، مردم این دیار هیچ گاه فراموشت نخواهند کرد.
محمدرضا مقصودی یکی دیگر از جانبازان 35 درصد سرافراز بجنوردی است که بیش از 4 سال در زندان های بعثی عراق اسیر بود و همچنان با شوق و افتخاراز عشق به ولایت و حال و هوای دوران دفاع مقدس می گوید. او ادامه می دهد: دانشجوی تربیت معلم بودم که بعد از شروع جنگ تحمیلی به عنوان داوطلب بسیجی در جبهه شرکت کردم. بعد از گذشت 45 روز در میدان نبرد در عملیات کربلای 2 شرکت کردم که حین درگیری از ناحیه پا مجروح و اسیر شدم و بعد از انتقال ما به استان «الانبار» ما را به زندان «رمادیه» بردند. وی از خاطرات رزمنده ای می گوید که زیر شکنجه بود و تعریف می کند: روزی من را به اتفاق یکی از رزمندگان که اهل همدان بود برای بازجویی بردند. وقتی وارد یک اتاق مخوف شدیم افسر بعثی از دوست رزمنده ام اسم و فامیل خودش و همچنین محل سکونت او را پرسید و اسیر ایرانی هم با صلابت و بدون ترس از افسر چماق به دست اسم و فامیل خود را گفت. وقتی به اسم خیابان که به نام رهبر انقلاب امام خمینی(ره) بود رسید با صدای بلند و رسا نام امام خمینی(ره) را بر زبان آورد. وقتی افسر بعثی نام امام(ره) را شنید از کوره در رفت و با عصبانیت رو به دوست رزمنده همدانی ام گفت اگر یک بار دیگر که از تو سوال کردم نام امام خمینی را ببری با چماق فرق سرت را خواهم شکافت. دوست همدانی ام بدون ترس و واهمه دوباره برای بار دوم و سوم نام امام خمینی(ره) را برد و افسر جلاد بعثی خیلی عصبانی شد و با چماق به جان رزمنده اسیر همدانی افتاد و او را به شدت مجروح کرد و از اتاق بیرون انداخت. این خاطره خیلی تاثیر خوبی در روحیه اسرا گذاشت و برای همیشه در ذهنم ماندگار شد.
یکی دیگر از آزادگان و جانبازان 80 درصد سرافراز اهل بجنورد همچنان مثل آن دوران با صلابت ازعشق و علاقه اش به ولایت می گوید. «اسماعیل کریمیان شاددل» که سابقه 7سال اسارت را در کارنامه خود دارد از دوران تلخ و شیرین اسارت خود و همرزمانش می گوید: سال 62 بود که در عملیات خیبر شرکت کردم و داخل خاک عراق در شهر «القرنه» بعد از درگیری از چند ناحیه مجروح شدم و بعد از آن نیز به همراه تعداد زیادی از رزمندگان که آن ها هم مجروح شده بودند به اسارت نیروهای بعثی درآمدیم.
بعد از مدتی بستری شدن در بیمارستان بصره ما را به اردوگاه موصل 2 در شهر موصل بردند. 7سال را تا زمان آزادی در آن اردوگاه سپری کردم. وی از خاطره و رشادت های رزمندگانی می گوید که قبل از ورود به اردوگاه موصل در بیمارستان بصره همراه آن ها بود. «کریمیان شاددل» تعریف می کند: بعد از این که اسیر شدیم ما را همراه تعدادی از رزمندگان ایرانی که همگی به شدت مجروح شده بودند برای اجرای شوی تبلیغاتی ضدایران و بالا بردن روحیه بعثی ها داخل شهر بردند و در خیابان ها چرخاندند و به هلهله و شادی پرداختند.
بعد از کلی توهین و آزار و اذیت ما از سوی بعثی های بی رحم ما را به بیمارستان بصره بردند و داخل یک اتاق کثیف روی زمین خواباندند. افسران بعثی به خاطر این که می خواستند به دروغ تبلیغات کنند که نحوه رفتارشان با اسرای ایرانی خوب و طبق مقررات بین المللی است از تعداد زیادی خبرنگار از کشورهای مختلف اروپایی و آفریقایی دعوت کردند. بعد از دعوت از خبرنگاران و قبل از ورود آن ها به بیمارستان همه ما را به یک سالن بردند و روی تخت هایی که با پتوهای تمیز پوشانده شده بود گذاشتند. قبل از ورود خبرنگاران خارجی من به نمایندگی به همه اسرای ایرانی که 50نفر بودند گفتم که بعثی ها قصد تبلیغات و وارونه جلوه دادن حقایق را دارند برای همین از آن ها خواستم در برابر سوالات خبرنگاران فقط سکوت کنند تا نقشه آن ها نقش بر آب شود. بعد از آن خبرنگاران با تعدادی افسر بعثی و همچنین مترجم وارد سالن بسیار مجهز بیمارستان شدند. وقتی خبرنگاران از نحوه رفتار بعثی ها با اسرای ایرانی سوال میکردند ایرانی ها چیزی نمی گفتند و فقط اشک از چشمان شان جاری می شد. وقتی خبرنگاران بارها از اسرای ایرانی سوال کردند و دیدند که چیزی گیرشان نمی آید به حقیقت ماجرا و دروغ بودن خدمات صدام حسین خونخوار پی بردند و سالن را ترک کردند. بعد از آن، بعثی های عراقی که نقشه های پلیدشان لو رفته بود با عصبانیت وارد سالن شدند و با شلاق و کابل برق و همچنین با لگد به جان رزمندگان افتادند و به شدت و با بی رحمی تمام اسرای ایرانی را کتک زدند که متاسفانه در این ماجرا 3 نفر از اسرا به خاطر شدت جراحات همان جا شهید شدند. این جانباز آزاده پیامی هم برای دشمنان داخلی و خارجی دارد و می گوید: همان طور که در دوران دفاع مقدس از جان و مال خود برای عزت میهن مان گذشتیم الان هم اگر رهبر معظم انقلاب اشاره کنند بسیجی وار در صحنه حاضر خواهیم شد و پشت ولایت فقیه در مقابل دشمنان خواهیم ایستاد و نقشه شوم آن ها را نقش بر آب خواهیم کرد.
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
در بخش هایی از کتاب «اسماعیل نذر آفتاب» روایت هایی از چند تن از آزادگان استان وجود دارد. در این کتاب هم خاطراتی از آزاده «کریمیان شاددل» وجود دارد. در این روایت این آزاده چنین می گوید: بدجور زخم های مان چرک کرده بود. عراقی ها یک شیشه ساولن آوردند و داخل یک سطل بزرگ ریختند و بعد با همان یک سطل آب و ساولن زخم های تمامی 150 اسیر مجروح را به اصطلاح ضدعفونی و مداوا کردند. تا چند وقت، هر روز ما و بعضی از اسرا، باید حداقل چند آمپول پنی سیلین می زدیم تا چرک ها خشک شود.
وی ادامه می دهد: دکتر عراقی یک روز یک سرنگ بسیار بزرگ آورد که شاید 10 پنی سیلین را داخل آن خالی کرده بود. بعد اسرا را به خط کردند و دکتر هرچقدر که دوست داشت، از آن مایع بدون هیچ گونه ضد عفونی به اسرا تزریق کرد.
این آزاده در بخشی از خاطرات خود دلتنگی هایش را مرور می کند، یک بار برادرم، حسین، برایم کارت فرستاد که این شعر رویش بود «رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند، چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند»، شعری زیبا روی برگه ای که دوستانم آن را روی دیوار آسایشگاه زدندو در آسایشگاه های دیگر هم این کارت بارقه امیدی در دل اسرا بود.در نامه هایی که از خانواده مان به دست ما می رسید، به غیر از این که احوال روزانه اعضای خانواده ام را شرح می دادند، اتفاقات روزمره را هم می گفتند. برادرم یک بار برایم در نامه، از آمدن تلفن به محله مان نوشته بود و شماره تلفن منزل را هم بزرگ نوشته بود تا تماس بگیرم. وقتی این نامه به دستم رسید، کلی خندیدم به این که خانواده ام چه تصوری از اسارت دارند؟ آن ها فکر می کردند ما در هتل یا مهمان سرا نگهداری می شویم که به تلفن دسترسی داشته باشیم. از این که آن ها نمی دانستند چه فشارهایی روی ماست، خوشحال شدم؛ حداقل نگرانی آن ها کمتر بود.
در نامه ها، از اوضاع و اتفاق ها مطلع می شدم و گذر زمان را می دیدم؛ موفقیت برادر و همسرم در امتحانات و رفتن به مقطع بالاتر، با تمام این اتفاق ها زندگی می کردم.
اسارت و کارآموزی
خاطرات آزاده «علیرضا محمودی مظفر» نیز در این کتاب این گونه روایت شده است: در هر دوره تحویل لباس و کفش و... یک عدد حوله دستی به بچه ها می دادند که به عنوان حوله حمام استفاده میشد؛ لنگه کفشی در بیابان نعمت بود.
کار صنایع دستی، از جمله هنر گلدوزی کم کم داشت رواج پیدا میکرد. بعد از سال اول اسارت، یاد گرفته بودیم از وسایل به اصطلاح دور ریز هم به نحوی استفاده کنیم. از لباسهای کهنه، برای وصله کردن استفاده میکردیم و از باقی مانده پارچه برای گلدوزی. نخ مورد نیاز گلدوزی را هم بچه ها از حولههای دستی خود تأمین میکردند. اسارت به ما آموخت که هیچ چیزی تاریخ انقضا ندارد و تا جایی که امکان استفاده از اشیا وجود داشت از آن ها بهره میبردیم.
دلتنگی ها
«علی حضرتی» نیز می گوید: بعثی ها همیشه مراقب بودند باند اضافی نداشته باشیم و اگر باند دست کسی می افتاد از لحاظ امنیتی برایش بد بود به خاطر همین باندها کنترل می شد و سربازها مدام با ما برخورد داشتند که مبادا باندی باقی بماند.
وی ادامه می دهد: بدجور دلم هوای خانه را کرده بود، گرسنگی می کشیدیم تا شاید قوانین بی رحمانه آمار گیری را تغییر دهیم، مدام زیر ضربات شلاق و کابل بودیم، اعتصاب کرده بودیم تا شاید به خواسته های مان برسیم.
وی می گوید: دلتنگ می شدم، دلتنگ خواهرها و خواهرزاده هایم، دلتنگ دایی گفتن شان، هر روز صدای آن ها در گوشم می پیچید و از درون احساس ضعف می کردم، دوستانم در لاک خودشان فرو رفته بودند و شاید آن ها هم به خانواده های شان فکر می کردند.
وی ادامه می دهد: در این لحظات به خدا فکر می کردیم؛ به منبع بزرگ الهی که در وجودمان بود و ما را یاری می کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کشاورزان چشم انتظار گندم بذری و بذرکاران در انتظار دریافت مطالبات شان هستند. کشاورزانی که بی ادعا چرخ تولید استان را به حرکت در می آورند هر سال با مشکلاتی مواجه می شوند و اگرچه انتظارشان از دولت معقول است و افزایش تولید را به دنبال دارد اما به دلیل برخی مشکلات، سال به سال از انگیزه آن ها برای کشت کاسته می شود.
تا سال گذشته توزیع بذر با کیفیت یکی از خواسته های مهم کشاورزان بود اما اکنون که کیفیت بذر استان تا حدودی افزایش یافته گاهی گندم بذری که اهمیت و ارزش بالاتری نسبت به گندم های معمولی دارد، به سیلوها تحویل داده می شود.
یکی از کشاورزان با اشاره به مشکلات گندم بذری در استان می گوید: زمانی که به توصیه جهاد کشاورزی اقدام به کشت گندم بذری کردم، تحت نظارت آن ها تولید داشتم و اگرچه ایرادهای به حقی می گرفتند اما در زمان تحویل گندم با مشکلاتی مواجه شدم.
«رحمانیان» افزود: با این که 5 سال کشت گندم بذری دارم اما در زمان تحویل کارشناسان به دلیل کوچک ترین اشکالات، گندم های بذری را برمی گردانند که این مسئله باعث سرخوردگی کشاورزان می شود.
وی با بیان که مطالبات گندم کاران در این بخش هم با تأخیر پرداخت می شود، می گوید: سال گذشته گندم بذری تولیدی ام را به دلیل این که برگردانده شد به عنوان گندم معمولی به سیلو تحویل دادم.
وی اظهار می کند: اگر سختگیری ها بر اساس پایه علمی برای همه باشد، خوب است و کشاورزان سعی در رفع مشکل می کنند اما این سختگیری ها برای همه نیست.
یکی دیگر از کشاورزان هم به کمبود گندم بذری در سال های گذشته اشاره کرد و در این باره گفت: با این که گندم بذری به مقدار زیاد در استان کشت می شود اما به دلیل وجود مشکلاتی در زمان تحویل و حتی پرداخت مطالبات متأسفانه برخی از تولیدکنندگان خسارت هایی را متقبل می شوند و گندم بذری را به جای گندم معمولی با قیمت پایین تری به سیلو یا دلالان تحویل می دهند.
وی اضافه کرد: در فصل برداشت به قدری فشار روی کشاورز است که فقط می خواهد مشکلات را پشت سر بگذارد.
وی اظهارکرد: برخی کشاورزان که فضای کافی برای نگهداری محصول دارند، گندم های بذری را نگهداری می کنند و در زمان کشت بدون هیچ گونه مشکلی استفاده می کنند.
یکی دیگر از تولیدکنندگان گندم بذری که به گفته خودش تا زمانی که تأییدیه برداشت داده نشود، کشاورزان اجازه برداشت ندارند، می افزاید: با این وجود در زمان تحویل ایرادهایی از محصول می گیرند به طوری که کشاورزان برای تولید این محصول بی انگیزه می شوند و گاهی گندم بذری را به عنوان گندم معمولی تحویل می دهند.در این میان یک منبع آگاه می گوید: با توجه به این که شرکت های بذری، پول بذر را نمی دهند و حمایتی از تولیدکنندگان در این بخش نمی شود مانند سال گذشته دوباره با کمبود بذر مواجه خواهیم شد.
وی که تمایلی به ذکر نام خود در این گزارش ندارد، می افزاید: با کمبود گندم بذری، زمان کشت به تأخیر می افتد و در این صورت محصول با خسارت سرما زدگی احتمالی مواجه خواهد شد.
وی با بیان این که 5 شرکت بذری در استان فعال هستند ادامه می دهد: وقتی مطالبات گندم کاران را در این بخش پرداخت نمی کنند انگیزه ای برای تولید بذر باقی نمی ماند در نتیجه با کمبود بذر در استان مواجه می شویم.وی اظهار می کند: به عنوان مثال زمین کشاورز آماده است اما به دلیل کمبود بذر نمی تواند کشت کند بنابراین باید بحث بذر را جدی بگیرند تا مشکلات سال های گذشته تکرار نشود.
وی با بیان این که کشت به موقع باعث تناژ بالا می شود، خاطرنشان کرد: با این که تولیدکنندگان گندم بذری هزینه های بالایی را به دلیل کشت اصولی متقبل می شوند اما شرکت ها، مطالبات آن ها را با تأخیر پرداخت می کنند.
وی با اشاره به این که به لحاظ بذری خراسان شمالی جایگاهش بالاتر رفته است، می افزاید: از سال گذشته سیاستی را در نظر گرفتند که بذر کشاورزان را تحویل بگیرند اما به جای پرداخت مطالبات آن ها وام می گیرند و وام را در صندوق می گذارند و با سود ناشی از آن تمام مشکلات مالی شان را جبران و در عوض کشاورزان را با مشکلات زیادی مواجه می کنند.
وی اضافه می کند: سال گذشته با توجه به این که خشکسالی بود، کمبود شدید بذر داشتیم با این وجود با مبلغ 2 هزار و 700 تومان این محصول قاچاق می شد.
به گفته وی سال گذشته بذر به مقدار کافی تولید نشد و همان میزان تولیدی را هم کشاورزان به دلیل بدعهدی در پرداخت مطالبات تحویل ندادند و استان با کمبود شدید بذر مواجه شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرزبان مانه و سملقانی که اردیبهشت ماه سال گذشته در مرز میرجاوه سیستان و بلوچستان توسط یک گروه تروریستی به گروگان گرفته شده بود روز گذشته به آغوش خانواده اش بازگشت. فرمانده مرزبانی کشور صبح روز گذشته همراه با «سعید براتی» مرزبان ربوده شده طی یک گفت و گوی تصویری اعلام کرد: سرباز گروگان گرفته شده توسط اشرار در عملیات تروریستی اردیبهشت ماه سال گذشته به آغوش خانواده و وطن بازگشت. سردار « قاسم رضایی» اظهارکرد: این سرباز وطن با تلاش و حمایت فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، ستاد کل نیروهای مسلح و دستگاه های امنیتی آزاد شد. معاون مرزی وزارت کشور با بیان این که سرباز ربوده شده «سعید براتی» به خاک ایران بازگشت، اظهارکرد: هیچ امتیازی به گروهکها برای آزادی براتی ندادیم. «شهریار حیدری» ادامه داد: این سرباز وظیفه پس از انجام اقدامات اطلاعاتی گسترده آزاد و وارد خاک جمهوری اسلامی ایران شد. در جریان این درگیری ۹ نفر از نیروهای مرزبانی به شهادت رسیدند و دو نفر مجروح شدند و سعید براتی توسط گروهکهای تروریستی ربوده و به خاک پاکستان منتقل شد.مدیرکل امور مرزی وزارت کشور خاطرنشان کرد: بلافاصله پس از وقوع درگیری و ربوده شدن سرباز مرزبانی طی جلساتی وظیفه پیگیری موضوع به وزارت اطلاعات واگذار و قرار شد این وزارتخانه با همکاری دستگاههای ذی ربط اقدامات لازم را در این زمینه انجام دهند. در همین راستا یک کار اطلاعاتی بسیار خوب و همکاری با دستگاههای مذکور انجام شد.«حیدری» اظهارکرد: گروهکهای تروریستی و اشرار مسلح غالبا از سوی برخی کشورهای متخاصم و معاند با جمهوری اسلامی ایران، تامین مالی و امکانات میشوند و با استفاده از خلاهای موجود در برخی کشورهای همسایه، به نیابت از کشورها و سرویسهای اطلاعاتی اقدام به ورود به مرزها و انجام فعالیتهای تروریستی میکنند. بر همین مبنا سعید براتی توسط اشرار مسلح خاک پاکستان نگهداری میشد.سعید براتی در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران جوان افزود: در یکی از روزهای اردیبهشت سال گذشته شب وقتی در برجک دیده بانی مشغول پاسداری از مرزهای کشور بودم، ناگهان مورد حمله مسلحانه جمع زیادی از اشرار قرار گرفتیم. در همان نخستین دقایق حمله از سه ناحیه گردن، کتف و پا مورد اصابت سه گلوله قرار گرفتم و به شدت مجروح شدم. در حالی که خون ریزی شدیدی داشتم، اشرار مرا با خود به خاک پاکستان بردند و در مناطق بیابانی و کَپرها در شرایط سختی از من نگهداریکردند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شیری- این روزها قیمت حبوبات هم متأثر از وضعیت آشفته بازار، افزایش حبابی دارد در حالی که تا چندی پیش بازار خرید و فروش این محصول راکد بود.در همین باره یک عمده فروش حبوبات به خبرنگار ما گفت: آخرین قیمت نخود تا هفته گذشته در هر کیلو 6 هزار و 500 تومان بود اما اکنون به دلایل نامعلومی و شاید هم به دلیل صادرات، قیمت آن به 8 هزار تومان رسیده است.
«مهام» افزود: قیمت لپه نیز در هر کیلو به 8 هزار تومان رسیده و دلیل آن این است که واردات نخود این نوع لپه انجام نمی شود. وی با بیان این که قیمت عدس های داخلی 3 هزار و 500 تا 5 هزار تومان با توجه به کیفیت محصول متفاوت است، اضافه کرد: عدس های کانادایی به دلیل واردات و صادرات از 3 هزار و 200 تومان به 6 هزار تومان افزایش یافته است.وی ادامه داد: تا چندی پیش که بازار حبوبات راکد بود، برای تأمین محصول مورد نیاز مشکلی نداشتیم و همکاری انجام می شد اما در شرایط فعلی تنها با واریز نقدی و قیمت بالا عرضه می شود.
وی قیمت هر کیلو لوبیا قرمز را 8 هزار، چیتی درجه یک را 10 هزار، لوبیای خارجی را 8 هزار و 500 و لوبیا سفید را 7 هزار تومان ذکر کرد. وی در ادامه عمده دلیل این گرانی ها را عرضه کم محصول به بازار ذکر و خاطرنشان کرد: با بروز هر مشکل یا کمبودی در بازار، عرضه متناسب با تقاضا انجام نمی شود و همین مسئله بازار را آشفته می کند. وی اظهارکرد: باید متولیان امر با برخورد مناسب با متخلفان، مانع بلبشو در بازار شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در مرحله گروهی مسابقات لیگ دسته ۳ والیبال، قهرمانی جوانان کشور، ساعت 16:30 سه شنبه، در روز پنجم این رقابت ها دو تیم یزد و سمنان مقابل هم صف آرایی کردند و در سالن مملو از تماشاچی دانشگاه پیام نور اسپک و سرویس زدند و ساعد گرفتند.
یزدی ها که در اولین بازی خود مقابل تیم خراسان شمالی به برتری دست یافته بودند این بار به نوعی با توجه به تشویق خراسان شمالی ها از این تیم، کیلومترها دورتر از وطن از شرایط میزبانی لذت می بردند.
اهالی خراسان شمالی آمدند و تشویق کردند تا تیم یزد ببرد و خراسان شمالی با برد یزدی ها به مرحله بعد صعود کند و این اتفاق هم افتاد و به نوعی نتیجه بازی یزد و سمنان که برای خراسان شمالی ها حیاتی بود، به کام ما رقم خورد تا تلخی شکست مقابل یزد را خود یزدی ها برای مان دوباره شیرین کنند.
در مقابل، زنجانی ها برای این که تیم یزد نتواند سمنان را شکست دهد و خراسان شمالی حذف شود تا در مرحله بعد رو در روی خراسان شمالی ها قرار نگیرند، حامی تیم سمنان بودند ولی تعدادشان در مقابل تشویق کننده های خراسان شمالی یک به 10 بود و در سالن مملو از اهالی خراسان شمالی کاری از پیش نبردند.با هر کسب امتیاز یزدی ها، ما هم از شوق فریاد زدیم و با هر واگذاری امتیاز هم حسرت و افسوس خوردیم. گویا این جا یزد است و ما هم یزدی!
حساسیت بازی یزد و سمنان به حدی بود که «مصائبی» مربی تیم زنجان همراه با تمام اعضای تیم از همان دقایق اول بازی و جلوتر از سایر تیم ها بر سکوی تماشاچیان حضور داشتند تا از نزدیک در جریان بازی سمنان و یزد باشند و از هیچ تلاشی برای تشویق تیم سمنان دریغ نکردند.
«مصائبی» در لا به لای تماشای بازی دست و پا شکسته به سوالات خبرنگار هم پاسخ می داد و از میزبانی و محل اسکان و کیفیت تیم های حاضر در این رقابت ها راضی بود هرچند گلایه ای هم از تعداد اتاق های اختصاص یافته به هر تیم در محل اسکان داشت.
به گفته این مربی پیش کسوت والیبال، تیم های یزد، زنجان، خراسان شمالی و سمنان از شانس بیشتری برای صعود به لیگ دسته 2 کشور برخوردار هستند.
وی گریزی هم به رقابت های والیبال لیگ دسته 3 کشور در سال گذشته به میزبانی کهگیلویه و بویراحمد زد که در پایان تیم های کرج و لرستان به لیگ دسته 2 کشور صعود کردند.
کمی آن طرف تر «رمضانی» عضو تیم والیبال جوانان خراسان شمالی هم با دقت و البته با چاشنی استرس بازی را دنبال می کرد. می شود گفت، پلک نمی زد و برای او و سایر هم تیمی هایش نتیجه این بازی حیاتی بود.او گفت: در بازی های قبل تیم های سمنان و سیستان و بلوچستان را بردیم و متاسفانه بازی را به یزدی ها باختیم چرا که شناختی نسبت به آن ها نداشتیم.
وی که 5 سال است به شکل حرفه ای در والیبال ممارست می کند از «خواجه» بازیکن تیم یزد و «علی حاجی پور» تیم خراسان شمالی به عنوان بازیکن های شاخص حاضر در این رقابت ها نام برد.
حساسیت بازی به حدی بود که علاوه بر تماشاچیان، بسیاری از بزرگان والیبال استان هم حضور داشتند؛ از «وکیلی» عضو شورای شهر بجنورد گرفته تا «کمالی» رئیس هیئت والیبال استان و بسیاری از اعضای هیئت والیبال استان که از همان دقایق بازی تا پایان به تماشای بازی نشستند.برد 3 بر یک یزدی ها مقابل تیم سمنان باعث شد خراسان شمالی از کابوس حذف در مرحله گروهی بگریزد و همچنان به گفته «کمالی» رئیس هیئت والیبال استان امیدوار به صعود به لیگ دسته 2 والیبال جوانان کشور باشد.
در دیگر بازی های روز پنجم و پایانی این رقابت ها تیم چهارمحال و بختیاری مقابل تیم زنجان 3 بر صفر متوقف شد و بازی تیم های ایلام و خراسان جنوبی هم 3 بر صفر به نفع خراسان جنوبی رقم خورد.
در روزی که خراسان شمالی به مرحله بعد صعود کرد، فضای مجازی و گوشی های هوشمند هم دست از سر تماشاچیان بر نداشتند و مدام سراغ شان می رفتند؛ گاهی عکس یادگاری و گاهی کانال گردی و ...
رئیس هیئت والیبال استان هم از تلاش ها برای این میزبانی گفت و این رقابت ها را با توجه به اولین بار برگزار شدن آن در استان مهم دانست.
«کمالی» که حدود 2 سال و نیم است بر سکانداری هیئت والیبال استان تکیه زده است از حضور 9 تیم در قالب دو گروه 4 و 5 تیمی در این رقابت ها خبر داد و افزود: از هر گروه 2 تیم به مرحله بعد صعود می کنند و با انجام دیدارهای ضربدری، برنده های دو تیم به مرحله فینال که پنج شنبه (امروز) برگزار می شود صعود و مجوز حضور در لیگ دسته 2 جوانان کشور را دریافت می کنند و دو تیم دیگر نیز برای عنوان سومی و چهارمی رقابت خواهند کرد.
وی گریزی به عنوان سومی «خراسان شمالی» در لیگ دسته 3 جوانان کشور در سال گذشته زد و امسال امیدوار به صعود والیبالیست های جوان استان است.
به گفته این والیبالیست پیش کسوت استان، 3 داور از سوی فدراسیون و 3 داور از خراسان شمالی قضاوت این رقابت ها را بر عهده داشتند و داوران خط هم همگی بومی استان بودند و البته 2 ناظر فدراسیون هم حضور داشتند.
مهر تایید میزبانی خوب خراسان شمالی در این دوره از رقابت ها دیگر موضوعی بود که «کمالی» به آن اشاره کرد و با بیان این که سرپرست های تیم های حاضر در این رقابت ها نامه ای نوشته و امضا کرده اند که خراسان شمالی میزبان خوبی داشته است ادامه داد: خوابگاه آموزشگاه انقلاب اسلامی که نزدیک سالن محل برگزاری مسابقات است برای اسکان در نظر گرفته شده بود و به اذعان سرپرستان تیم های حاضر، میزبانی خراسان شمالی ها خوب بود.وی مبلغ ورودی تیم های حاضر در این رقابت ها را 50 میلیون ریال اعلام کرد که البته جوابگوی هزینه مسابقات نبود.
«کمالی» در پایان با بیان این که خوشبختانه والیبال استان ما رو به رشد است، به نبود حامی مالی و انتظارها برای تیم داری اشاره کرد و گفت: نیاز است برای رشد و توسعه ورزش مدیران ارشد استان سرمایه داران را مجاب به تیم داری کنند و در این رقابت ها حامی مالی کل نداشتیم و تنها چند حامی مالی کوچک حضور داشتند.
در حاشیه
در یکی از ست ها، توپ با ضربه اسپک یکی از بازیکنان به بیرون از زمین روانه شد و توپ جمع کن هم که نوجوانی 8 یا 9 ساله بود به آن نرسید. نوجوانی دیگر روی سکو همراه دوستانش همزمان با شکستن تخمه، مشغول تماشای بازی بود و در کمتر از چند ثانیه خود را به توپ رساند و با توپ جمع کن والیبال بازی کرد. هنگام برگشتن سر جایش، یکی از دوستانش پرسید اصلاً والیبال بلدی؟ و او در پاسخ گفت: ساعد هم بلدم. با او همکلام شدم. «یاسین وحیدی پور» 10 ساله منزلشان همان نزدیکی است. او می گفت: علاقه زیادی به والیبال دارم. او در پاسخ به این سوال که از والیبالیست ها کدام بازیکنان را می شناسی مکث کرد و گفت: اسمشان را نمی دانم و هنگامی که اسم چند بازیکن ملی پوش والیبال را بردم لبخندی زد و به نشانه تایید سرش را تکان داد.
«یاسین» آرام و قرار نداشت و این بار به جای نشستن روی صندلی های سکوی ویژه تماشاچیان دقیقاً در کنار زمین و روی داربست ها نشسته بود به این امید که دیگر بار توپی روانه زمین شود و به دنبال آن برود.به گزارش خبرنگار ما، حالا که در حال خواندن این مطلب هستید تکلیف نماینده استان مان برای رسیدن به فینال مشخص شده است که امیدواریم شما هم مثل ما که این مطلب را قبل از بازی می نویسیم از برد تیم استان خوشحال باشید و باشیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معاون عمرانی استانداری خراسان شمالی درباره محور بجنورد-گلستان موسوم به جاده مرگ با مدیر عامل شرکت ساخت و توسعه راه های کشور دیدار و برای تخصیص اعتبار مورد نیاز این جاده با این مقام مسئول رایزنی کرد. مدیرکل دفتر فنی استانداری خراسان شمالی با بیان این مطلب افزود: «رجب زاده» معاون عمرانی استانداری خراسان شمالی در این دیدار خواستار حضور معاون وزیر و مدیر عامل شرکت ساخت و توسعه راه های کشور در استان شد . «عنبری» اظهار امیدواری کرد: طی دو هفته آینده این مسئول در وزارت راه و شهرسازی به استان سفر کند و این سفر رهاورد خوبی برای پیشرفت پروژه چهار بانده سازی این محور داشته باشد. وی همچنین خاطرنشان کرد: 6.5 کیلومتر از باند دوم این محور تقریبا آماده است و تنها بخشی از گاردهای محافظ آن باقی مانده است که اگر نصب شود به زودی این قطعه بهره برداری می شود در غیر این صورت تمام تلاش مان را خواهیم کرد که در هفته دولت به بهره برداری برسد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شیری- افرادی که هنوز شماره شبای شان را وارد نکرده اند، سود سهام عدالت آن ها در یک حساب بانکی سپرده گذاری می شود و سپس سود از این محل به آن ها تعلق می گیرد.مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری سهام عدالت خراسان شمالی روز گذشته با اشاره به این مطلب در گفت و گو با خبرنگار ما افزود: اگرچه عمده افراد جامانده برای دریافت سود سهام عدالت کسانی هستند که شماره شبا را اشتباه یا با تأخیر وارد کرده اند اما وضعیت این افراد بررسی و سود سهام عدالت به حساب شان واریز می شود.وی تعداد جاماندگان استان برای ثبت شماره شبا را حدود 7 هزار نفر ذکر و خاطرنشان کرد: مشمولان سهام عدالت در خراسان شمالی به دلیل اطلاع رسانی مناسب، بیش از 99 درصد شماره شبای شان را وارد کرده اند که در کشور رتبه نخست را داریم.
به گفته وی بر اساس گزارش سازمان خصوصی سازی تاکنون 7 میلیون از 49 میلیون سهام دار سهام عدالت در کشور، شماره حساب شبای شان را وارد نکرده اند به همین دلیل قرار است فرصت دیگری برای ثبت شماره حساب داده شود.
وی اضافه کرد: وعده هایی که مسئولان برای تأمین بودجه شرکت های تعاونی سهام عدالت شهرستان ها داده بودند عملیاتی نشد و این شرکت ها از نظر مالی در وضعیت به شدت بدی قرار دارند و به این دلیل به سمت تعطیل شدن پیش می روند.وی تصریح کرد: پیگیری هایی که نمایندگان شرکت های تعاونی سهام عدالت از طریق مجلس، وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان خصوصی سازی داشتند تاکنون موفق نشدند هزینه های جاری و حقوق کارکنان شان را تأمین کنند.
وی اظهارکرد: به نظر می رسد تعدادی از مدیران که در بدنه دولت هستند آبروی دولت را در نظر نمی گیرند و کارشکنی هایی می کنند که منجر می شود ناراحتی هایی در روند توزیع سهام عدالت پیش بیاید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.