تصور کنید تپه ای زیبا مشرف به باغ های مشجر که چشم انداز آن از یک سو به سمت باغ ها و از سویی مشرف به قله ای پوشیده از برف باشد، آیا حاضرید از تماشای این منظره زیبا به راحتی بگذرید و تمایلی به نشستن در این مکان ندارید؟ به طور حتم حضور گردشگران در یک مکان تفریحی به اقتصاد محلی منطقه هم کمک می کند و وجود اقامتگاه های کوچک و حتی بافت شهری منظم و منسجم تمایل افراد را در این زمینه بیشتر می کند.
باید گفت اگر چنین ظرفیتی در یک شهر پیشرفته وجود داشته باشد هیچ گاه از منظر مسئولان دور نخواهد ماند و برخورداری از مزیت های این مکان در دستورکار آن ها قرار می گیرد اما در بجنورد به راحتی از کنار این گونه ظرفیت ها می گذریم و بهترین مکان های جغرافیایی شهری از بدترین مشکلات رنج می برند.
نمونه بارز این ادعا محله ای به نام «حلقه سنگ» در مجاورت ملکش است؛ محله ای بر فراز تپه ای نزدیک به محور بجنورد- اسفراین با ظرفیت های ویژه ای که نه تنها از نگاه مسئولان پنهان مانده که مشکلات شهری نیز در آن بیداد میکند، مشکل اصلی در برنامه ریزی های اشتباه شهری است چرا که این محله با باغ های مشجر که از روزگاران دور مانده است بهترین فرصت برای رشد و توسعه اقتصاد شهری و مردم محله است اما این توانمندی ها جای خود را به آسیب ها و چالش های شهری داده است. ورودی این محله همانند قبرستان خودروهاست، استوک فروشی آهن آلات و خودروهای فرسوده، بقایای خودروها به موازات جاده پراکنده شده و لاستیک های دست دوم در گل و لای، زباله ها و نخاله های ساختمانی فرو رفته اند. این بدترین چشم انداز از یک اقتصاد شهری است که در تناقض آشکار با حقوق شهروندی است و تناسبی با باقی مانده باغ های مشجر در پشت این زمین ها ندارد. دیدن برگ های پاییزی زیر درختان، شور پاییز را به دلت می ریزد اما دیدن تن خیس آسفالت از فاضلاب های رها شده، یأس را مهمان شور پاییزی ات می کند.به راستی این جا محله غریبی است. اینجا زخم خورده مشکلات شهری است و گفتنش روایت داستانی تکراری است.
بزرگ ترین خوش اقبالی این محله شاید قرار گرفتن در ارتفاعی بالاتر از شهر است چرا که با این همه زباله های پراکنده و فاضلاب شهری در فصول گرم این جا زندگی طاقت فرسا می شود.
مردم این محله هر کدام سخنی دارند و دغدغه ای. یکی از این اهالی از رنج فاضلاب های رها شده در کوچه ها می گوید و از نامهربانی سیستم مدیریت شهری که آن ها را از داشتن سیستم جمع آوری فاضلاب محروم کرده است.
وی اظهارمی کند: اگر با دقت بیشتری نگاه کنید می بینید که لوله فاضلاب خانه ها به سمت کوچه هاست و حجم قابل توجهی پساب مصارف خانگی آن ها وارد کوچه ها می شود و این گونه است که در تمام فصول کوچه ها خیس آب است و کسی هم در پی درمان این درد نیست.
وی ادامه می دهد: با این که وضعیت این محله نسبت به سال های گذشته کمی بهتر شده است اما مشکلات همچنان زیاد است و برخی ها بدون راه حل مانده اند. نمونه آن خانه ای است که در مسیر اصلی این خیابان قرار دارد و سال هاست برچسب تخریب به آن خورده اما همچنان ایستاده و مسیر را بسته است.
یکی دیگر از مردم این محله هم می گوید: سیستم جمع آوری زباله در این محله وجود ندارد و شاهد آن هم زباله هایی است که در تمام محله پراکنده است. همان طور که دیده می شود بخش عمده این محله از داشتن آسفالت محروم است و گل و لای تمام کوچه ها را فرا گرفته است.
وی با بیان این که مدرسه این محله مجاور فضایی باز است، ادامه می دهد: بخش عمده ای از زباله های اهالی در این زمین رها می شود و این موضوع سلامت فرزندانمان را به خطر انداخته است. علاوه بر آن، این محله محلی برای حضور حشرات و حیوانات موذی در فصول گرم است و برای مشخص شدن مرز بین زمین های رها شده و این محله اقدامی انجام نشده است.
یکی دیگر از اهالی هم می گوید: کوچه ها در هم تنیده و پیچ در پیچ و دارای شیب زیادی است و عبور از آن ها سخت و طاقت فرساست. در کنار این مسیر پر دست انداز، هر چند متر خودروهای فرسوده و زباله های غیر بهداشتی وجود دارد.
آلودگی این محل ناشی از سیستم ضعیف جمع آوری زباله است چرا که هر گونه زباله ای از آلی گرفته تا بازیافتی با هم مخلوط شده است در حالی که می توان با تفکیک از مبدأ بخشی از مشکلات این محله را سامان داد.
این جا محله تبلیغات دیواری است، بیش از هر چیزی از جاده دیوار نوشته های تبلیغاتی جلب توجه می کنند البته بدون رعایت حقوق شهروندی. روی دیوار بسیاری از خانه ها با رنگ های مختلف تبلیغات نوشته شده است. با این که سوز پاییزی همه را در خانه نگه داشته است اما مشکلات شهری این محله بیدار است و خیال خوابیدن ندارد. این محله درد می کشد، رنج می برد و عمر می گذراند.